درباره وبلاگ


همیشه داشتن بهترینها به آدم غرور خاصی میده . من مغرور ترینم . چون تو بهترینی.



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 82
بازدید کل : 4115
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


نه امسال سال من .........
پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 17:24 ::  نويسنده : tohid

 

دلم به حال پسری سوخت که وقتی گفتم

 

کفش هایم را خوب واکس بزن

 

گفت خیالت راحت مثل سرنوشتم برایت سیاه میکنم



پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 16:46 ::  نويسنده : tohid

محمد ضا گلزار



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 16:37 ::  نويسنده : tohid

عسل بدیعی



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 14:17 ::  نويسنده : tohid

کتایون ریاحی



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 14:4 ::  نويسنده : tohid

جمشید مشایخی



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 13:52 ::  نويسنده : tohid

خانوم نیکی کریمی مثل همیشه زیبا ....



ادامه مطلب ...


امین حیایی



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 13:11 ::  نويسنده : tohid

افسانه بایگان



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 24 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 13:1 ::  نويسنده : tohid

ابولفضل پورعرب امید دارم از حق تعالی حالتون روز به روز خوب بشه . آمین



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 29 اسفند 1392برچسب:, :: 20:45 ::  نويسنده : tohid

برنامه مخصوص عید . احسان جونم دعوت شده بود . وای که جگر منه . چه خوش پوش شده . یه خبر خوش هم داد که ........بله .احسان جونم داره بابا میشه . چه خوشی بگذرونه آقا پسرش.

 



سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, :: 7:14 ::  نويسنده : tohid
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.
 
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
 


ادامه مطلب ...


دو شنبه 26 اسفند 1392برچسب:, :: 19:24 ::  نويسنده : tohid

سلام مدتی نبودم . خدمت سربازی بودم . سعی می کنم آپ باشم .



16 شهريور 1389برچسب:, :: 17:39 ::  نويسنده : tohid

آلبوم يه خاطره از فردا - سه شنبه هفته ي آينده در بازار موسيقي ايران

سايز اصلي پوستر

 



7 تير 1389برچسب:, :: 19:56 ::  نويسنده : tohid

چرا از شنیدن موسیقی لذت می‌بریم؟

موسیقی ما- یک استاد انگلیسی در تازه‌ترین پژوهش خود تشریح می‌کند که چرا اکثریت ما از گوش کردن به موسیقی لذت می‌بریم.

دکتر جان پوول، استاد علوم مواد در دانشگاه ناتینگهام، می‌گوید: «گوش‌های ما بخشی از یک سیستم‌ هشدار دهنده هستند که به ما اطمینان می‌دهند از شرایط خطر دور هستیم، اما مغز ما به سرعت درک می‌کند که یک ابزار موسیقایی نمی‌تواند کشنده باشد. وقتی شما به موسیقی گوش می‌دهید، گوش شما به سمت درون و بیرون در ریتمی منظم و تکراری و تعداد زیادی در ثانیه ضربه می‌زند. ما می‌فهمیم که این صدا خطرناک نیست؛ بنابراین روی نت‌ها و هارمونی‌ها متمرکز می شویم و از آنها لذت می‌بریم.»

به گزارش ایندیپندنت، پوول همچنین توضیح می‌دهد که چرا ملودی احساس خوبی ایجاد می‌کند.
وی خاطرنشان کرد: «در پشت تاکیداتی که ما در عبارت‌سازی ملودی‌ها و هارمونی‌ها احساس می‌کنیم یک اساس فیزیکی وجود دارد. لذت از موسیقی به میزان زیادی به ایجاد و آزاد شدن تنش بستگی دارد. انواع مختلفی از موسیقی وجود دارد که هر کدام به گونه‌ای متفاوت به ما احساس لذت می‌دهند. مثلا در فیلم‌ها موسیقی عملکردها را تشدید می‌کند و یا در مواردی که موسیقی تنش ایجاد می‌کند، ما از حدس زدن اتفاق بعدی لذت می بریم.»
 

 

                                                 



دوست داشتن را  از دخترکی آموختم که در نقاشیش خورشید راسیاه کشید تا پدرش ....



ادامه مطلب ...


9 فروردين 1389برچسب:, :: 21:8 ::  نويسنده : tohid
4 اسفند 1388برچسب:, :: 18:36 ::  نويسنده : tohid
2 اسفند 1388برچسب:, :: 15:33 ::  نويسنده : tohid

 ایول داره بازیگرای قدیم .

کتایون خانم

                      



ادامه مطلب ...


یک شنبه 1 اسفند 1388برچسب:, :: 13:54 ::  نويسنده : tohid

عاشقانه ها

 

 

 

 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 27 بهمن 1388برچسب:, :: 20:35 ::  نويسنده : tohid

 

من عاشقه اين شعرم توصيه مي كنم حتما بخونين

 



ادامه مطلب ...


شنبه 24 بهمن 1388برچسب:, :: 13:21 ::  نويسنده : tohid

 

سلام به همه مردم ايران.فكر كنم دونسته باشيد كه در مورد چه كسي مي خوام حرف بزنم.

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 22 بهمن 1388برچسب:, :: 20:33 ::  نويسنده : tohid

نمي دونم چي بايد بگم.فقط مي خوام بنويسم...

 



ادامه مطلب ...


شنبه 18 بهمن 1388برچسب:, :: 12:29 ::  نويسنده : tohid

مدتی است آلبومی به نام "مهر" از گروهی با همین نام بصورت کاملا بی سر و صدا منتشر شده است. آلبومی که سراسر راز آلود است و همه چیز آن مبهم است. نکته اساسی آن این است که در نگاه اول هیچ چیز ندارد ، حتی اینسرت. تنها یک قاب شیشه ای (Jewel Case) است و بخش بالای قاب که نام دست اندرکاران در آن نوشته شده است و یک سی دی که با نوشته های صورتی مزین شده است. شماره مجوز ، نام شرکت ضبط و پخش ، نام قطعات و مدت زمان آن ها و همچنین شاعر هر قطعه برروی سی دی حک شده است. هیچ چیز دیگری نیست. سی دی را درون دستگاه می گذاریم و... نه! هنوز صبر کنید!



ادامه مطلب ...


جمعه 16 بهمن 1388برچسب:, :: 14:53 ::  نويسنده : tohid
آفتاب: اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق‌ها می‌گذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیكر آلاله‌ها، اربعینی می‌گذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.

 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 13 بهمن 1388برچسب:, :: 13:35 ::  نويسنده : tohid

سلام بر همه ايراني ها.راستش من واسه 22 بهمن و اما و اين جور بحث ها خيلي ارزش ميدم.راستش درسته ما در ايران وضع خوبي نداريم.ولي مسلمانيمون رو با هيچ چي عوض نمي كنم.اگه شهيدا نبودن و نمي رفتن ...      مي دونين چي ميشد من كه تا جون دارم عاشق شهيدا هستم..نه نه اشتباه قضاوت نكنين .من نه هذبلاهي هستم كه دكمه آخره پيرهنم هم ببندم طوري كه خفه بشم.شما برين عكس هايه شهيدا رو ببينيد كدوم يكي شون اين كارا رو مي كردن.هر كاري كه مي كردن از رو اخلاص بود.ولي حالا.واسه پست و مقام...اي خدا.ولش كن.بيياين بيشتر در باره شهيدانمون بدونيم.



ادامه مطلب ...


شنبه 1 بهمن 1388برچسب:, :: 19:41 ::  نويسنده : tohid

 

از همين امروز (يا بهتر بگويم ديروز) شروع كنيم. از صبح تا حالا كجا بودى؟
 صبح بندرعباس بودم، چون كنسرت داشتيم. حدود ظهر به فرودگاه رفتيم و به تهران برگشتيم. پنج روز از تهران دور بودم و به همين دليل تا رسيدم به سراغ پدر و مادرم رفتم.
 داستان چند روز به چند روز خانواده را ديدن و در حقيقت در شهرهاى مختلف زندگى كردن و هر روز در يك نقطه از ايران از خواب بلند شدن، برايت عادى شده است؟
 هنوز سختى‏هايش تمام نشده...
 فكر مى‏كنى الان چند خواننده شرايط مشابه با تو را داشته باشند و بتوانند در شهرهاى مختلف كنسرت داشته باشند؟



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 24 دی 1388برچسب:, :: 4:33 ::  نويسنده : tohid

احسان خواجه‌امیری خواننده و آهنگساز جوان کشورمان تجربه‌های فراوانی دارد. 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 24 دی 1388برچسب:, :: 4:22 ::  نويسنده : tohid
تا حالا که مت زیادی از وبلاگ ما نمی گذره فک می کنم فهمیدین که این یه وبلاگ عاشقونه است.درست هر کی از عشق و دوست داشتن .گذاشتن و رفتن خاطره بدی داره ولی اگه خودش تو ذهنش برگرده به روزایی که عاشق بود.می فهمه که بهترین دوران زندگیش بود. پس عشق مقدسه.ما آدما بعضی وقتا بدش می کنیم.به قول خواننده. عشقه دیگه فقط یه کم پیر شده .از عاشقا یه خورده دلگیر شده. عشقه و نامه هایه راه دورش. عشق میاد عشق و دل صبورش.میاد و این پنجره ها وامیشه .دل خوشیه گمشده پیدا میشه.آره .عشق اینه.اومدیم یه خورده خودمونی باشیم.من اسمم توحید 21 سال دارم.دانشجویه رشته هنر. موسیقی.حرف از عشق شد.تا حالا که در خدمت تونم.1 بار عاشق شدم .یه اتفاقاتی افتاد که بازگو نمی کنم.فقط محظ اطلاع عشق من نا مردی نکرد.من هم ساده از کنارش گذشتم.ساده که میگم واسه اون ساده بود.واسه من...؟تا همین 2سال پیش مات و مبهوت بودم.ولش کنید اصلا سره شما رو هم درد آوردم.ایشالاه هر جا که هست خوشبخت باشه.همه عاشقا رو می گم.از شعری که بالا نوشتم متوجه شدین که من عاشقه صدایه احسان خواجه امیری همستم.بگم محشر راضی میشین .(فوقه محشره)دمت گرم اریرج پسریبه این خوش صدایی پرورش دادی .که مونس تنهایی های ما بشه.الان دیگه فکر نکنم کسی باشه که احسان و نشناسه.با اون کاره: آخرین بار خدا کنه بباره تو این شب کویری یه قطره از ستاره یا تیکه کلام عاشقا. هرچی آرزویه خوبه مال تو . هر چی که خاطره داری مل من...بسه واسه خوندن این مطلب ممنونم.سعی می کنم از احسان خبرای جدید بیارم.تا بعد.

پنج شنبه 24 دی 1388برچسب:, :: 4:2 ::  نويسنده : tohid
اولين روز که چشمامو وا کردم ديدم يکي کنارم نشسته داشت به چشمام نگاه ميکرد بهش گفتم تو کي هستي؟ گفت: من پيشت ميمونم ولي بهت نميگم کي هستم گفتم : تا هميشه پيشم ميموني گفت : آره گفتم : باهام بازي ميکني؟ گفت : نه گفتم : واسه چي؟ گفت : من فقط پيشت ميمونم ولي کاري واست نميکنم من هم گريه کردم اومد اشکامو پاک کرد گفت : هنوز گريه نکن گفتم : واسه چي؟ گفت : هنوز وقتش نرسيده من هم بيشتر گريه کردم مامانم اومد منو بغل کرد اون گفت : ميدوي اين کيه ؟ گفتم : نه گفت : اين مادرته گفتم : مادر چيه؟ گفت : مادر دلسوز ترين فرد دنياست خيلي هم دوست داشتنيه گفتم : باهام بازي ميکنه؟ گفت : آره گفتم : من مادر رو بيشتر دوست دارم تا تو گفت : ولي... گفتم : ولي چي؟ گفت : اون تو رو تنها ميزاره گفتم : نه اون منو دوست داره تنهام نميزاره گفت : تنهات ميزاره منم دوباره گريه کردم ديدم يکي اومد دست رو سرم کشيد اون گفت : اين رو ميشناسي؟ گفتم : نه گفت : اين پدرته گفتم : پدر گفت : آره گفتم : اين کيه ؟ گفت : اين مهربان ترين فرد دنياست خيلي هم دوستت داره گفتم : باهام بازي ميکنه؟ گفت : اره ولي آخر تنهات ميزاره گفتم : تو دروغ ميگي اون منو دوست داره ديدم يکي اومد بالاي سرم دستامو گرفت و يه بوس به دستام داد گفت : ميدوني اين کيه؟ گفتم : نه گفت : اين خواهرته گفتم : خواهر گفت : آره خواهر ، هم راز ، هم درد ، هم بازي گفتم : اين پيشم ميمونه گفت : نه اين هم تنهات ميزاره گفتم : آخه چرا؟ اون که منو دوست داره گفت : همه دوستت دارن اما فقط من پيشت ميمونم و تنهات نمي زارم گفتم : نه وبعد ديدم يکي اومد بغلم کرد و باهام بازي کرد گفت : ميدوني اين کيه ؟ گفتم : اين همونيه که منو تنها نمي زاره گفت : نه اون هم تو رو تنها ميزاره گفتم : نه نه نه گفت : اون برادرته دوست داره هر چي ميخواي واست مياره ولي بهش دل نبند گفتم : چرا؟ گفت : تنهات ميزاره بعد روزها گذشت سال ها گذشت تا من بزرگ شدم و با آدم هاي ديگري آشنا شدم ولي اون همش مي گفت اونها تو رو تنها ميزارن تا روزي که.... داشتم قدم ميزدم ديدم يکي داره نگام ميکنه اول بهش توجه نکردم و رفتم روز بعد وقتي از اونجا گذشتم ديدم دوباره اونجا ايستاده و به من خيره شده من هم اهميتي بهش ندادم و سريع از اونجا گذشتم روزها گذشت و اون همين جور به من خيره ميشد وقتي اون رو ميديدم داشت بهم لبخند ميزد هميشه يک شاخه گل سرخ توي دستاش بود يک روز که داشتم از اونجا گذر ميکردم ديدم يکي اومد جلوم ايستاد و شاخه گلي به طرف من گرفت وقت نگاش کردم ديدم خودشه هموني که هميشه منتظرم بود به چشماش نگاه کردم خودشو اورد جلو تر بهم گفت دوستت دارم .... ديدم يکي بهم گفت : تنهات ميزاره آره خودش بود اوني که هميشه باهام بود و مي گفت تنهام نميزاره گفتم : اون که دوستم داره گفت : اين دليل موندن نيست من هم اون گل رو از اون گرفتم هر روز منتظر من به درختي تکيه ميکرد با يک گل سرخ کم کم معني عشق رو فهميدم آره اون عاشق من شده بود اما من از جدايي ميترسيدم خيلي.... روزي رسيد که ديدم کنار درخت کسي نيست ديدم يک نامه با يک گل سرخ کنار درخت بود وقتي نامه را باز کردم نوشته بود تو تنهاتريني به خيابون نگاهي کردم ديدم خودش بود اما دستاش توي دستاي يکي ديگه.... توي همون لحظه ديدم يک دست روي شونه هام گذاشت گفت : ديدي گفتم باتو نميمونه من هم بغض گلوم رو گرفته بود به آرامي گريه کردم گفتم : تو که تنهام نگذاشتي گفت : آره من تنها کسي هستم که کسي رو تنها نميزارم گفتم : تو کي هستي؟ گفت : غم گفتم : غم گفت : آره اوني که با همه ميمونه هيچ کسي رو توي تنهايي تنها نميزاره اشکامو پاک کردم و رفتم جايي که ديگه کسي منو پيدا نکنه اما تنها کسي که منو تنها نگذاشت غم بود

صفحه قبل 1 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
  • کلبه شادی
  • فروشگاه جاوید
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک   ابتدا ما را با عنوان برای آخرین بار خدا کنه بباره تو این شب کویری یه قطره از ستاره و آدرس t.zoro.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد .